روایت نامه
حالا رباب مانده و شش ماه خاطره
حالا رباب مانده و یک عمر آرزو
وقتی حرمله را به نزد مختار بردند، مختار از او پرسید هیچ وقت در کربلا دلت به حال امام حسین (ع) نسوخت؟ گفت آری پس از شهادت علی اصغر هنگامی که حسین به خیمه ها برگشت طفل کشته خود را زیر عبا گرفته بود. در این وقت دیدم که زنی بیرون خیمه ها ایستاده گویا مادر آن طفل شیرخوار بود. همین که چشم حسین به مادر او افتاد برگشت و چند دقیقه ای تأمل کرد سپس به سوی خیمه ،آمد باز خجالت کشید و برگشت و این حرکت را سه بار ادامه داد. بالأخره حسین از مرکب به زیر آمد و گودالی کند و طفل را در آن دفن کرد.