وصیت نامه شهید علی خانبابائی

افزودن به علاقه مندی
پسندیدن
به اشتراک بذار
به صورت رایگان مجوز استفاده
نوع فایل: JPG
تعداد بازدید : 142 بار

وصیت نامه شهید علی خانبابائی

توضیحات نظرات (0)

📝 فرازهایی از متنِ نامه ها و وصیت شهید علی خانبابائی:

بسم رب الشهداء والصديقين
با سلام به یگانه منجی عالم بشریت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حقش، امام خمینی و امت شهید پرور ایران و با سلام خدمت خانوادۀ گرامیم که مرا با تعالیم اسلام آشنا ساختند و با سلام به برادران و خواهرم و تمامی آشنایان، عرض می‌کنم که این راه را آگاهانه رفتم و این راه سرخ را از مکتب سرو آزادگان جهان امام حسین (ع) آموخته ام که با شهادت خود اسلام را زنده نگه داشت و ما مسلمانان باید این اسلام را که با خون چنین شهیدان بزرگی آبیاری شده است نگه‌داری کنیم و اگر لازم شد جهاد کنیم، بکشیم و  کشته شویم که الان موقع چنین عملی رسیده است.

پشت کردن به این جهاد، پشت کردن به اسلام و از بین بردن خون تمام شهیدان از صدر اسلام تابحال است و وظیفه شرعی هر فرد مسلمان است که ادامه دهندۀ راه شهدا باشد و برای برقراری اسلام باید تلاش کند و ندای هَل مِن ناصِر حسینی را لبیک گوید.

من نیز بنابر وظیفۀ شرعی و همصدا با خیل برادران، ندای لبیک یا خمینی را سر می‌دهم، و این پیام از من به تمامی برادان و خواهران مسلمان: هیچگاه امام را  تنها نگذارید و صحبت‌های ایشان را گوش دهید و همیشه یار و طرفدار امام باشید.

و شما ای خواهران! با حجاب خود اسلام را حفظ کنید.

ای امت مسلمان! مسجدها را پُر کنید و در نماز جمعه شرکت کنید و برای فرج آقا امام زمان (عج) دعا کنید.

پدر و مادر عزیزم! امیدوارم مرا ببخشید که در زندگی، شما را اذیت کردم. من به شما افتخار می‌کنم که مرا طوری با تعالیم اسلام آشنا کردید که بتوانم به آن عمل کنم و امیدوارم با این کار (جهاد در راه خدا) باعث افتخار شما بشوم و این را با افتخار به همه بگویید. نمی‌خواهم در مقابل دشمنان اسلام و منافقین گریه کنید، بلکه می‌خواهم همه را به این راه دعوت کنید و اگر خواستید گریه کنید، به یاد مصیبت حضرت زینب (س) بیفتید و یاد دیگر شهدای گمنام و برادران اسیر که در زندان‌های بعثی زیر شکنجه هستند، گریه کنید؛

شیعه ادامه دهنده میخواهد تا پرچم لا اله الا الله را بر بلندترین قله جهان برافراشته کند تا مقدمه ای باشد برای ظهور آقا امام زمان (عج).

پدر جان از تو می‌خواهم که در مجلس من، منافقی نباشد؛ حتی اگر عزیز باشد و تو ای مادرجان و خواهر مهربانم! از شما می‌خواهم که بی‌حجاب به مجلس من راه ندهید.

دلم می‌خواهد مرا در بهشت زهرا (س)، میان دیگر دوستان و برادرانم دفن کنید.

خواهرم خیر و صلاح و سعادت، در راه خداست و امروز راه خدا، جهاد در مقابل دشمنان دین است؛ براستی که اینجا خود یک دانشگاه است و من درس‌های جدید و راه خود را در اینجا پیدا کرده‌ام و با خدا عهد بسته‌ام که تا آخر در جبهه بمانم. پیروزی یا شهادت و دعا به جان امام خمینی یادتان نرود.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

۶۹.۱۱.۲۹

تصاویر مرتبط
موکاپ

نگاره 1402 ، کلیه حقوق محفوظ است