وصيت نامه شهید محمد نوروزی:
با سلام و درود به پيشگاه حضرت صاحب الزمان، مهدي موعود -عجلاللهتعاليفرجه- و نايب برحقش، حضرت امام خميني و با سلام و درود بر تمامي شهداء اسلام، بالاخص شهداي انقلاب اسلامي ايران و با سلام و درود بر تمامي رزمندگان و کفرستيزان جبهه نور عليه ظلمت. بارالها! مرا از درون گناهان پولادين نجات دادي و به عشقت توأم کردي، من با آن عشق به سوي جبهه روانه ميشوم و امروز که به جبهه ميروم هر چه دارم فداي تو ميکنم و از همه بهتر آن چه که سرمايه و عزيز من است که آن جان من است در راه تو ميدهم و از تو ميخواهم که اين هديه ناقابل را بپذيري. من براي چند هدف به جبهه ميروم:
1- براي ياري مسلمين
2- پاسخ به نداي «هل من ناصر ينصرني» حضرت امامخميني -رحمهاللهعليه-
3- ادامه دادن راه مولاي شهيدان، مظلوم جهان، حضرت امام حسين - عليهالسلام- من از تمامي ملتهاي مسلمان و حزبالله و خصوصاً از بستگان و آشنايانم ميخواهم که پشتيبان ولايت فقيه باشند و به سخنان حضرت امام خميني -رحمهاللهعليه- گوش فرا دهند و امام عزيزمان را تنها نگذارند و گول مستشاران شرق و غرب و منافقين داخلي را نخورند و ادامه دهنده راه شهيدان باشند و از ثمره خون شهيدان دفاع بکنند. به هيچ وجه اجازه ندهند که اجانب و مستشاران شرق و غرب در انقلابمان رخنه کنند. وحدت و همبستگي داشته باشند و آن چه که هدف شهيدان بوده است و آن چه که پيامبران ديني وامامان و پيشوايان ديني گفتند را انجام بدهند. يک لحظه از نماز غافل نشوند و نماز را سبک نشمارند و در نماز جمعه و جماعتها و مجالساسلامي شرکت نمايند و بدينوسيله مشت محکمي در مقابل استکبار جهاني باشند. خطاب به مادر بزرگوارم: مادرم! مرا ببخشيد که براي شما فرزند خوبي نبودم و نتوانستم خدمتي به شما بکنم وآن زحمات شما را جبران کنم. من از شما معذرت ميخواهم؛ چون شما براي من خيلي زحمت کشيدي. وقتي که من پدرم را از سن يازده 11 سالگي از دست دادم تنها شما يار و ياور من بوديد و تنها شما بوديد که من را چنين تربيت کردي که امرزو توانستم با اين اخلاق و حالات، روانه جبهه شوم و شهادت را که سعادت من بود بپذيرم. آفرين بر شما مادرم! که چنين شيري را به گلوي من ريختي و من به شما مادر بزرگوارم افتخار ميکنم. خلاصه؛ عزيز و بزرگ من! از هر بدي که به خدمتتان کردم مرا حلال کنيد و ميخواهم به همان صورت که سرپرستي مرا به عهده داشتي سرپرستي ديگر فرزندانت را نيز به عهده داشته باشي. صبر داشته باش، خداوند با صابرين است و اين وعده به شما ميدهم که آن کاري را که شماب راي فرزندانتان ميکني کمتر از جهاد نيست و بلکه تو سهيم جهاد ما هستي. ديگر عرضي ندارم خداحافظ. برادرم صمد! تقوا را پيشه کن و از ماديات، خودت را برهان و به مادر احترام بگذار و يک الگو در ميان خانوادهات باش و به خواهرها و برادر کوچک خودت درس اخلاق اسلامي بياموز و خداي نکرده کاري نکن که موجب غضب خداوند قرار بگيري. از هرگناه کوچک، خودت را دور کن. نماز و دعاهاي معمول را بخوان و پشتيبان اسلام و مسلمين باش. ديگر عرضي ندارم خداحافظ. خدمت برادر عزيزم عزتالله سلام عرض ميکنم. وصيتي که به شما دارم اين است که نماز را به پا دار و درست را بخوان تا در آينده بتواني به وسيلة علم و دانشت، خدمتي به اسلام بکني. به مادر و همه اعضاي خانواده احترام کن و حرف او را گوش بده. پشتيبان اسلام و قرآن باش اگر چه در سختترين مقطع قرار بگيري. مرا ببخش که نتوانستم يک برادر خوبي برايت باشم؛ زيرا از آن موقعي که يک ساله بودي و پدرت را از دست دادي، چشم اميد تو به ما بود که از هر لحاظ به تو برسيم. خلاصه از شما هم معذرت ميخواهم. من از خداي متعال ميخواهم که خواهرهايم حجابشان را همانطور که حفظ کردند حفظ بکنند و نمازشان را بخوانند و از اسلام، قرآن و شهيد دفاع بکنند و آن چه هدف ما بود، براي فرزندانشان تشريح بکنند. و به مادرعزيزم احترام بکنند و خداي نکرده از مرز اسلام خارج نشوند. من گراميترين مرگ که شهادت باشد را با شناخت و آگاهي و از روي عشق و ايمان به خدا پذيرفتم براي اين که با شهادت به عاليترين مرحله کمال نايل شوم. البته در مکتب ما شهيد با شهادت خويش از حياتي جاويد برخوردار ميشود که فنا و زوال ازحريم او دور ميگردد.
همچنين در قرآن کريم از گفتن موت درباره شهيد نهي شده است: «و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احياء و لکن لاتشعرون.» (بقره/154) «به کسي که در راه خدا کشته ميشود مرده نگوييد که آنان زندهاند ليکن شما درک نميکنيد» نه تنها به شهيد مرده نگوييد بلکه درباره شهيد چنين پنداري به خود راه ندهيد و انديشه موت را در قاموس شهادت، از ذهن خويش برهانيد. آري! در فرهنگ اسلام واژه شهيد از يک درخشش خاصي برخوردار است هنگامي که عميق بدان بنگريم و در معناي حقيقي آن دقيق شويم گويا در ميان واژههاي باعظمت ومقدس، حالهاي از نور اطرافش را احاطه کرده و همانند خورشيد در ميان ستارگان ميدرخشد وچه اندازه زيبا و دلربا است که دلهاي آدميان را به خود جذب ميکند. بله! شهادت در مکتب ما يک امر اتفاقي نيست؛ تحقق آن تصادفي نيست و در ايجاد آن جبروجود ندارد بلکه انجام آن از سوي شهيد، فلسفهاي دارد که شهيد از روي اعتقاد به آن دست مييابد. بنابر اين شهادت براي شهيدي که آن را ميپذيرد عملي است اختياري و راهي که بدان منجرميشود، عالمانه برگزيده و طريقي که ميرود عارفانه طي ميکند؛ زيرا زمينهاي در جان، ريشهاي در قلب و انگيزهاي در اعتقاد دارد.؛ چون چنين است، بايستي در چگونگي تحقق آن بحث نمود تا انگيزه دروني که در ايجاد آن دخالت دارد و نوع انجام عمل در همان رابطه معلوم گردد و به نظر من شهادت به معناي حقيقي و واقعي خود مشخصات و بخشهايي دارد؛ ولي همين مقدار را بنده ذکر کردم و اميدوارم که همگي شما مسلمانان ادامه دهنده راه شهيدان باشيد. والسلام «هر کجا باشيد اگر چه در کاخهاي بسيار محکم، مرگ شما را فرا گيرد، از مرگ به هيچ چارهاي رهايي نيابيد» محمد نوروزي وليکچالي تاريخ 27/11/65 در منطقه جنوب هفت تپه ساعت 5/2 بعدازظهر خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار